چرا در اجرای اقتصاد مقاومتی وا ماندهایم؟
طی سالهای اخیر مولفههای اصلی اجرای اقتصاد مقاومتی مانند ممنوعیت واردات کالاهایی که مشابه داخلی دارد، گسترش بازارهای هدف، فرهنگسازی مصرف کالای ایرانی، حمایت از صنایع تولیدی داخلی در کشور صورت نگرفته است در این یادداشت به چرایی این موضوعات میپردازیم.
آنطور که مشهود است با تمام اقدامات صورت گرفته مانند ایجاد ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی، ایجاد کارگروه پیگیری اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و یا تلاش برای پایدار نگه داشتن تولید در کشور، نتایج در این زمینهها به اندازه ظرفیتهای موجود نبوده و همین امر باعث شده است که رهبری مداوم به این موضوع بپردازند.
نگاه سیاسی به مسائل اقتصادی
مشکل اقتصاد مقاومتی از زمانی شروع شد که نگاه علمی جای خود را به نگاه سیاسی در اقتصاد داد، چه بخواهیم چه نخواهیم اقداماتی که در بالا مطرح شد هزینهها و چه بسا سختیهای گوناگونی برای دولت دارند که میتواند از محبوبیت آنها در بین مردم بکاهد.
اقتصاد مقاومتی مانند جراحی یک اقتصاد تک محصولی تنبل و ضعیف است که میخواهد به یک اقتصاد پویا و چابک و روی پای خود تبدیل شود، مشخص است چنین جراحی هم سخت است.
چرا افزایش تعرفه و یا ممنوعیت واردات کالاهایی که در داخل تولید میشوند انجام نشد؟
مسئولان اقتصادی تدبیر و امید نشان دادهاند تابع مشی اقتصاد آزاد هستند، آنها محدودیت و یا ممنوعیت را نمیپسندند زیرا بر این باورند که محدودیت از سوی دولت مصداق دخالت دولت در اقتصاد است که از دیدگاه آنها امری مقبوح است.
از سوی دیگر مسئولان دولتی در برخوردهایی که با مردم داشتند نشان دادهاند خودشان به استفاده از کالای ایرانی اعتقادی ندارند و حتی به مصرف کالای خارجی تفاخر هم میکنند در این شرایط نمیتوان انتظار خاصی از آنها داشت.
سومین دلیلی که میتوان برای این موضوع نام برد دخیل بودن و ایضا سودمند بودن مسئولان اقتصادی دولت در روند واردات است. بدنه اقتصادی دولت از ذی نفعان واردات هستند، چگونه میخواهند تصمیمی بگیرند که مخالف سودشان باشد؟!
چرا نقدینگی به سمت تولید نرفت؟
دولت روحانی در شرایطی شروع به کار کرد که تورم بیش از 20 درصدی بر اقتصاد ایران حاکم بود، در آن مقطع مسئولان اقتصادی دولت برای کاهش تورم پیشنهاد به افزایش نرخ سود سپرده بانکی کردند، با وجود اینکه این هدف محقق شد اما همین موضوع رکود در اقتصاد را هم پدید آورد.
این یعنی تولید کنندگان با یک رقیب بسیار قدرتمند به نام بانکها در حال رقابت بودند، آنها باید وارد صنعتی میشدند که بیش از 25 درصد سود داشته باشد که عملا چنین موضوعی غیر ممکن بود.
با افزایش سود سپرده هر روز بر عطش بانکها برای جذب سرمایه اضافه میشد، بانکها و موسسات مالی پس از مدتی متوجه شدند که بازپرداخت سود سپرده بسیار کار دشواری است از همین رو به سمت زمینداری و بنگاهداری حرکت کردند در کنار این از اصل سپردههای جدید برای باز پرداخت سود سپردههای قدیمی استفاده میکردند.
این در حالی بود که اکثر صنایع تولیدی کشور به دلیل عدم گردش سرمایه و رکود در حال نابودی بودند، اما دولت هیچ برنامهای برای هدایت سرمایه به بخش تولید نداشت.
چرا ضمن از دست دادن بازار داخلی، در کشف بازارهای خارجی هم ناکام بودیم؟
دولت یازدهم و دوازذهم برای گرهگشایی معضل تولید نسخه مذاکره و دنبال آن جذب سرمایه گذاری خارجی را پیچیدند. اقتصاددانان دولت تدبیر بر این باورند که بدون حضور غولهای بزرگ خارجی اقتصاد ایران ره به جایی نمیبرد آنها آنچنان بر این نگاه خود استوار هستند که اساسا نگاه به تواناییهای داخلی برای آنها نوعی عقب افتادگی به حساب میآید.
با این نگاه برجام منعقد شد و قرار بر این شد که نعمت از سمت دیگر کشورها به ایران سراریز شود.
طبق آخرین آمار در مدت زمانی که از برجام میگذرد میزان جذب سرمایه خارجی ایران کمتر از 5 میلیارد دلار بوده است، این در حالی است که حجم ارز خانگی شهروندان ایرانی بیش از 25 میلیارد دلار برآورد میشود؛ این یعنی اگر دولت میتوانست تنها دلارهای خانگی را در این مدت زمان به جریان بیاندازد عایدی آن 5 برابر سرمایه گذاری خارجی محقق شده پس از برجام بود.
بعد از این توافق نه تنها بازارهای کشورهای هدف برای ایران افزایش نیافت بلکه ایران خود به بازار هدف کشورهای اروپایی تبدیل شد، افزایش سه برابری واردات از فرانسه خود شاهدی بر این مدعاست.
البته برخی بر این باورند که افزایش واردات ایران از کشورهای اروپایی علل الخصوص کشورهای عضو پنج به علاوه یک بخشی از روح برجام است . پسبا این روند نه تنها نتوانستیم به بازارهای هدف جدید دست پیدا کنیم بلکه بازارهای موجود را هم در داخل کشور از دست دادیم.
اقتصاد مقاومتی در ژاپن
در آخر شاید بیان سرگذشت کشور ژاپن برای مسئولان اقتصادی ایران خارج از لطف نباشد؛ کشوری که از هیچ، حالا به همه چیز رسیده است.
ژاپن پس از جنگجهانی دوم تمام مزیتهای اقتصادی خود را از دست داد، نه توان کشاورزی در آنجا وجود داشت و نه دسترسی به انرژی فسیلی، حتی نیروی انسانی کارآمد زیادی هم نداشتند اما امروز این کشور به عنوان یکی از اقتصادهای برتر دنیا شناخته میشود.
ژاپن پس از جنگ جهانی دوم با صد در صد کردن تعرفه کالاهای ورودی به کشورش واردات کالاهای مصرفی را به نزدیک صفر رساند در این شرایط تولید کنندگان این کشور مجبور به تولید کردند.
در شروع محصولات تولیدی این کشور حتی قابلیت استفاده در داخل خود ژاپن را هم نداشتند اما هیچگاه مسئولین این کشور راضی به واردات نشدند؛ پس از مدتی با حمایتهای دولت، اتکا به درون و خود باوری حالا این کشور به چنین جایگاه رفیعی رسیده است.
ضرورت مقاومت اقتصادی
با ظهور انقلاب اسلامی، شکل جدیدی ازحکومت در دنیا پدیدار شد که بنای سازگاری با قطب قدرت استکبار را نداشته و به مبارزه با استکبار پرداخت. ظهور چنین حکومتی آن هم درمنطقه خاورمیانه که ازلحاظ اقتصادی و ژئوپلیتیکی دارای اهمیت بسیار زیاد است، باعث شد که نظام استکبار جهانی با تمام قوا به مبارزه با انقلاب برخیزد. با پایان یافتن جنگ و عدم پیروزی استکبار در زمینه های نظامی، تهاجمات به عرصههای دیگرکشیده شد. یکی از این عرصهها که خصوصاً در سالهای اخیر با تهاجمات گسترده همراه بوده است، "عرصه اقتصادی" است. بنابراین خود انقلاب اسلامی مکلف به نوآوری و نظریهپردازی و الگوسازی در عرصههای جدید اقتصادی است. هرکشوری که علم استکبارستیزی را برپاکند، نیازمند چنین الگوهایی است. یکی ازاین مفاهیم "اقتصاد مقاومتی" است.
چرا که سربلندی و موفقیت در این مسیر دشوار، نیازمند همدلی و همکاری صمیمانه مسئولین و مردم خواهد بود.
با توجه به بررسی همه عوامل موثر و زیر سیستم دراقتصاد مقاومتی باید گفت که تحریمها نمیتوانند خلل مهمی برای کشوری با قدرت جمهوری اسلامی ایران وبا این مرزهای گسترده و منابع خدادادی ایجاد کنند، کشوری که به خدای متعال اتکا دارد وملتی استوار و هوشمند است حتماً پیروز این میدان خواهد بود. نظام اسلامی قادر است با برنامهریزی، تلاش، تدوین استراتژی ها و اقدامات لازم با محوریت اقتصاد مقاومتی، بخش عمده ای از تهدیدهای امروزین را نیز به فرصت تبدیل کند.
نقش مردم در تکوین اقتصاد مقاومتی
تحقق اقتصاد مقاومتی صرفاً با مشارکت مردمی امکان پذیراست ولاغیر. برای بالابردن مشارکت مردمی باید از هرنوع فعالیت اقتصادی مردمی استقبال کرد. فضایی باید برکشور و جامعه حاکم گردد که همه مردم خودشان را مولد دراقتصاد و شریک درپیشرفت و مقاومت کشور، حس کنند و برآن ببالند. در نظریه های اقتصادی نقش مردم به عنوان مصرف کنندگان کالاها بسیار حائز اهمیت است.
از مهمترین نقشهای مردم درتحقق اقتصادی می توان به موارد ذیل اشاره کرد :
مدیریت مصرف
امروزه تعادل درمصرف یک حرکت جهادی است و همه دستگاههای دولتی و غیردولتی و همچنین آحاد مردم باید موضوع پرهیز ازاسراف و استفاده ازتولیدات داخلی را جدی بگیرند. جلوگیری ازهرگونه اسراف وتبذیر، مهمترین اصل در ارائه یک الگوی اسلامی مصرف است. از این رو خداوند درآیه 67 سوره فرقان، حرکت در مداری به دور از افراط و تفریط را رسیدن به پایداری دانسته است. پس فرد یا جامعه ای که در مسیر پایداری درمصرف حرکت کند به پایداری دراقتصاد می رسد و جامعه به همان مطلوب یعنی اقتصاد سالم ، شکوفا و مقاومتی دست خواهد یافت.
قناعت (ساده زیستی ودوری ازتجملات)
امیرمومنان علی (ع) بهترین اقتصاد و زندگی سالم اقتصادی که آسایش انسان را تامین کند ، اقتصاد مبتنی بر قناعت تعریف می کنند، پس قناعت و اقتصاد واقعی به معنای مصرف به مقدار کفایت است که مهمترین عامل در ایجاد آسایش پایدار و راحتی دانسته شده است. مردم جامعه باید تفکر خود را نسبت به مصرف تغییردهند و ازمصرف گرایی و ریخت وپاش غیرضروری درهمه ی موارد خودداری کنند. ( عروسی ها ، ختم ها ، مهمانی ها ، مساجد ، وسایل منزل و ..... )
تولید ثروت حلال ( فقط مابه ازای کار )
تولید ثروت حلال باید درجامعه نهادینه شود و درکنار آن تولید ثروت های کاذب از طریق دلالی به امر مذموم درمیان آحاد جامعه مبدل شود.
ترجیح مصرف کالای داخلی برکالای خارجی
پرواضح است که مردم حق استفاده از کالای باکیفیت را دارند ، ولی ترجیحاً باید کالای ساخت داخل را مصرف کنند و این امر نیازمند تحکیم نگاه علمی است ، به نحوی که دست اندرکاران عرصه تولید، دولت ودانشگاهها حلقه ارتباط صمیمی وتعامل پایداری را باید با یکدیگر داشته باشند. زیرا صیانت از اعتبار تولید داخلی درعرصه جهانی وظیفه ملی واسلامی است ، و منافع زود گذر نباید منفعت ملی را به خطر بیندازد.