آیا اقتصاد مقاومتی مختص ایران است؟


آیا اقتصاد مقاومتی مختص ایران است؟

آیا اقتصاد مقاومتی مختص ایران است؟

واضح است موضوع و مفاهیم اقتصاد مقاومتی،‌ صرفاً معطوف به ایران نیست و از سوی سایر کشورهای در حال توسعه و حتی کشورهای توسعه‌یافته دنبال می‌گردد و در گزارش‌های بین‌المللی که از سوی نهادهای جهان منتشر می‌شود، تلویحاً و حتی به‌صورت آشکارا بر آن تأکید می‌گردد.

«اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنی ها و خصومت های شدید می تواند تعیین کننده رشد و شکوفایی کشور باشد.» (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان، 16/5/91)

همچنین اگر بخواهیم اقتصاد مقاومتی را در ادبیات اقتصاد متعارف پی­گیری کنیم، به مفهوم (resilience) که به معنای انعطاف­­ پذیری یا مقاوم­سازی یا تاب­ آوری است، می­رسیم. تاب ­آوری از منظر سیستم، یعنی «حفظ کارکرد سیستم در هنگام آشفتگی».

به عنوان مثال، با مطرح شدن اقتصاد بازار آزاد از سوی اقتصاددانان انگلیسی، اقتصاددان آلمانی به نام فردریش لیست که بنیانگذار مکتب تاریخی آلمان است، در نامه معروفش که در سال 1819 منتشر شد، نسبت به این مسأله این­گونه واکنش نشان داد: «این آزادی اقتصادی نیست، خطر واقعی این است که کشورهای بسیار قوی شعار تجارت آزاد را بهانه قرار دهند و بر صنعت و تجارت کشورهای ضعیف تسلط یابند و آنها را به بردگی بکشانند. تجارت آزاد یک‌جانبه، دست رقیبان را باز می‌گذارد که صنعت بومی را ویران کنند اما برای تولیدکنندگان داخلی این حق را قائل نمی‌شود که در بازارهای خارجی با شرایط برابر رقابت کنند. این نوع وابستگی، ما را به رحم و شفقت بیگانگان وابسته می‌کند. صنعت و تجارت ما به قوانین آنها وابسته می‌شود

بر اساس اظهارات فردریش لیست، قوی نبودن یک اقتصاد و نیز مصرف­کننده صرف بودن آن، نوعی تقاضای ترحم و شفقت از کشورهای صنعتی را به همراه دارد. همچنان که لیست پیش‌بینی کرده بود، کشورهای صنعتی بر اساس راهبرد اقتصاد آزاد با قوانین بازار آزاد، اقتصاد و صنعت کشورهای صاحب منابع را در بستر تاریخی بیمار کرده و به کشورهای کمتر توسعه­‌یافته‌­ای چون ایران این چنین دیکته کردند که مزیت نسبی برای شما، فروش راحت مواد خام است، نه مشقت کشیدن در تولید. آموزه­ آنها به کشورهایی مانند ما این بود که شما مواد خام بدهید، ما برای شما تولید می‌کنیم و نیاز مصرفی شما را تأمین می­کنیم. فردریش لیست که متوجه مغالطه مفهوم اقتصاد بازار آزاد شده بود، کشورش را از افتادن در دام نظریه اقتصاددانان انگلیسی نجات داد. بر اساس آموزهای افرادی مانند فردریش لیست است که امروزه آلمان، اقتصادی تولید محور دارد که در نوسانات اقتصادی و بحران­های مالی با کمترین آسیب مواجه می­شود و حتی این توانایی را دارد که به کشورهای آسیب دیده و نامقاومی مانند یونان وام بدهد.

آخرین مورد درباره‌ مقاوم­سازی اقتصادی به گزارش رسمی اجلاس مجمع جهانی اقتصاد (2013) باز می­گردد که با نام «ایجاد مقاومت ملی در برابر مخاطره‌های جهانی» منتشر شده است.

بنابراین، در ادبیات اقتصادی دنیا، مفهوم «مقاوم­‌سازی» در برابر «مخاطرات» و «شرایط مخاطره­‌آمیز» مطرح شده است. از این­رو، راهبردهایی که برای رویارویی با این شرایط مخاطره‌­آمیز پیشنهاد شده است، به نام راهبردهای «مدیریت ریسک» شناخته می­شوند. از این­رو، در ادبیات اقتصادی متعارف، منظور از «مدیریت ریسک»، متنوع‌سازی اقتصاد و کاهش درجه‌ وابستگی آن به یک بخش خاص مانند نفت می­باشد. در ادبیات اقتصادی متعارف، یک اقتصاد مقاوم، اقتصادی است که اولاً قدرت سازگاری با تغییر موقعیت­ها را داشته باشد. ثانیاً قدرت مقاومت و تاب ­آوری در مقابل شوک­های ناگهانی و گوناگون را داشته باشد. ثالثاً بتواند خود را دوباره تا حد یک «تعادل مطلوب اقتصادی» بازیابی نماید.

اما برای کشوری مانند ایران، کار در همین نقطه یعنی دست­یابی به یک نقطه مطلوب اقتصادی به پایان نخواهد رسید. زیرا اقتصاد مقاومتی در جمهوری اسلامی ایران با آنچه که در سایر کشور­ها مقاوم سازی می‌­نامند، تفاوتی ماهوی دارد. توضیح اینکه، شوک­هایی که به کشورهای سرمایه­‌داری وارد می­شود عمدتا شوک‌­هایی درون‌­زاست. یعنی ذات نظام سرمایه­‌داری اقتضای بروز شوک های مختلف را دارد. اما آنچه که در اقتصاد مقاومتی مطرح است عمدتا فشارها و تهدیدات ناشی از سیاست­های استکبار جهانی در رویارویی با انقلاب اسلامی است. دلیل دیگر وجود این تفاوت ماهوی، ناشی از آشتی­ناپذیری جمهوری اسلامی ایران با نظام استکبار و در رأس آن آمریکا می­باشد؛ که این تفاوت ماهوی خود نشأت گرفته از آشتی ناپذیری حق و باطل است که پایان ناپذیر است. لذا اقتصاد مقاومتی مفهومی کم و بیش متفاوت از مفهوم تاب ­آوری اقتصادی دارد و به مفهوم رویارویی اقتصادی مستمر نظام اسلامی با استکبار جهانی خواهد بود که البته به رشد و پیشرفت و بالندگی کشور منتهی خواهد شد. پس اقتصاد مقاومتی مفهومی فراتر از تاب­ آوری اقتصادی دارد.

اقتصاد مقاومتی در پی نقش آفرینی فعال در مقابل تهاجمات دشمن در صحنه اقتصادی است، نه صرفا دفع کننده این تهاجمات. بنابراین در صدد است تا الگویی کارآ از اقتصاد را ارایه دهد که کشور را از نظر اقتصادی به یک کشور قدرتمند در سطح منطقه‌­ای و جهانی تبدیل نماید.

اقتصاد مقاومتی مبتنی بر آموزه­‌های اسلامی است و نه اقتصاد آزاد لیبرال سرمایه داری غرب.

البته متاسفانه دولت­های دهم و یازدهم که مخاطب این سیاست­ها بوده­اند تاکنون توفیق چندانی در این باره به دست نیاورده­اند. شاهد این مدعا اظهار ناراحتی رهبری معظم انقلاب در یکی از دیدارهای ایشان با دانشگاهیان در ماه مبارک امسال از عملکرد دولت­ها در این رابطه است.

اقتصاد مقاومتی الگویی است برای سامان دادن و عینیت بخشیدن به نظام اقتصادی انقلاب اسلامی برای تحقق الگوی بومی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت. بنابراین، اقتصاد مقاومتی نمی­تواند صرفا یک تاکتیک مقطعی و واکنشی نسبت به پدیده‌های جاری اقتصادی همچون تحریم اقتصادی باشد، بلکه همچنان که گفتیم، تلاشی است تمام عیار با افق تبدیل کردن کشور به یک قدرت اقتصادی بین المللی

 

جایگاه فرهنگ در اقتصاد مقاومتی چیست؟

برای کسب موفقیت در صحنه اقتصادی نیازمند به کارگیری عناصر فرهنگی هستیم؛ همچنان که موانع فرهنگی از عوامل جدی عقیم ماندن و نتیجه بخش نبودن سیاستهای اقتصادی دولت­هاست.

مثلا یکی از ارکان تحقق اقتصاد مقاومتی توجه به تولید و اقتصاد تولید محور است. ما سرمایه کافی و دانش فنی داریم ولی محتاج وجود فرهنگ کار و انضباط کاری و وجدان کاری از سوی دیگر هستیم. تا این امور به طور جدی مورد توجه قرار نگیرند و در جامعه نهادینه نشوند نمی­توان انتظار معجزه در تولیدات ملی را داشت. تحقق این امور مستلزم انجام اقدامات مختلفی از جمله اقدامات فرهنگی است. بدون شک پرداختن به این مقوله‌­ها از بعد فرهنگی، یکی از مصادیق مغفول امر به معروف و نهی از منکر است. مبلغین دینی و نیز فعالین فرهنگی، دامنه امور معروف و منکر را بر اساس فرهنک اسلامی و متناسب با نیاز روز توسعه دهند و آنها را منحصر در اموری مانند حجاب ننمایند. منابع دینی ما سرشار از معارف لازم در این گونه امور است که باید در جامعه انتشار یابد. 

آیا در دنیا هم ما نمونه هایی از اقتصاد مقاومتی را داشته و یا الان داریم؟

همچنان که گفته شد، در تمام دانش انباشته و کتاب‌های مرسوم اقتصادی دنیا، نظریه یا تجربه‌ای مدون و مکتوب درباره‌ اقتصاد مقاومتی نمی­توان یافت. به عنوان مثال در متون علمی اقتصاد، هیچ پیشینه‌ نظری یا عملی در باره تحریم بانک مرکزی یک کشور و چگونگی مواجهه شدن با آن که امروزه کشور ما درگیر آن است یافت نخواهد شد و اگر هم مطالعاتی در این باره صورت گرفته باشد، در طبقه‌بندی‌های محرمانه و امنیتی قرار دارد و دسترسی به آن برای عموم کارشناسان امکان­پذیر نیست. با این وجود، گرایش به مقاوم­سازی اقتصاد و یا بازسازی اقتصادهای ویران شده در میان کشورهای مختلف کم و بیش وجود دارد که می تواند منبع تجربی مناسبی برای ما باشد.

یکی از این تجربه­‌ها متعلق به برزیل است. این کشور برای دستیابی به توسعه اقتصادی، «راهبرد صنعتی کردن از طریق جایگزینی واردات کالاهای مصرفی» را اتخاذ کرد تا بتواند زیان­های ناشی از نوسانات بازار این کشور در اثر بحرانها و تجارت جهانی را مهار نماید. این کشور علاوه بر محدود کردن واردات، پس از مدتی سمت­­گیری صادرات را هم مدنظر قرار داد. به همین علت در دوره ­های پس از1950 میلادی شاهد افزایش نرخ رابطۀ مبادلۀ این کشور هستیم. از سوی دیگر، با کاهش ارزش پول ملی خود و اعمال نظارت­ های ارزی، حمایت­های تعرفه‌­­ای را افزایش داد و در کنار این اقدامات، با به تعلیق درآوردن بدهی ­های خود به مدت چند سال، منجر به کاهش ارزش اسمی این بدهی­­ها شد. موج سوم صنعتی شدن برزیل هم که از 1969 آغاز و در 1976 پایان یافت، منجر به یک رشد خارق العاده و سریع شـد که به «معجزۀ برزیلی» شهرت یافت؛ لذا میزان تولید ناخالص داخلی تا حدود 8 درصد و سهم کالاهای صنعتی در این دوره تا حدود 41 درصد افزایش یافت.

تجربه دیگر مربوط به کشور چین است. آنچه اقتصاد چین را مورد توجه همگان قرار داد تحولات 1980 به بعد در این کشور بود. در این دوره این کشور رشد خود را آغاز کرد. رشدی که در ‌آن از هیچ‌کدام از دستورهای بانک‌ جهانی و صندوق بین‌المللی پول تبعیت نشد و این کشور توانست با شناخت اقتصاد خود و دنیا، به تجربه‌ای منحصر به‌ فرد دست پیدا کند. به نحوی که در یک دوره کمتر از 30 سال، بدون عضویت در موافقت عمومی تعرفه و تجارت یا گات (GATT) و سازمان تجارت جهانی (WTO) توانست صادرات خود را 70 برابر کنند.( رشد صادرات = توسعه اقتصاد و افزایش اشتغال ). این کشور توانست در مدت کمتر از 25 سال، 226 میلیون فرصت شغلی ایجاد کند، یعنی سالانه بالغ بر 9 میلیون شغل در چین، آن ‌هم با 350 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری. این کشور توانست در سال‌های1980 تا 1999 حدود500 میلیون‌ نفر را از زیر خط فقر نجات دهد. پیش از این چین با کشاورزی‌اش در دنیا شناخته می‌شد ولی حالا با صنایع گسترده و بی‌رقیبش. ترکیب این‌دو با هم، رمز موفقیت کنونی چین است، کشاورزی صنعتی در حقیقت به موتور محرکه اقتصاد چین تبدیل شد. امری که سبب شد 70 درصد از 226 میلیون فرصت شغلی ایجاد شده در چین در مناطق روستایی ایجاد شود. چین از بحران اقتصادی سال 2008 تاکنون بالغ بر یک‌چهارم از رشد اقتصادی جهان را برعهده داشته است. همچنین به واسطه اصلاحات، طی سال های 1975- 1995 حدود 8.5 درصد و طی سال­های1990-2012 حدود10 درصد رشد تولید ناخالص ملی را تجربه کرد، حجم اقتصاد آن 70 برابر شد، سهم آن در اقتصاد جهانی از 1.8 درصد به بیش از 11.5 درصد افزایش یافت و حجم کل تجارت آن 175 برابر شد.

 

در الگوی اقتصاد مقاومتی روابط اقتصادی دولت با کشورهای خارجی بر چه اساسی تنظیم می شود؟

یکی از مبانی اساسی اسلام در روابط بین الملل را آیه شریفه 141 سوره نساء «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» تشکیل می­دهد. بر اساس مفاد این آیه که اتفاقایکی از ادله فقهی لزوم اتخاذ رویکرد مقاومتی در اقتصاد جمهوری اسلامی است، هر گونه رابطه‌­ای که جمهوری اسلامی ایران بخواهد با کشورهای غیرمسلمان برقرار سازد، باید خالی از هر گونه سلطه طلبی و برتری­‌جویی باشد. بنابراین، انعقاد هر نوع موافقت­نامه یا قراردادی که مغایر با عزت اسلامی و مستلزم سلطه این گونه کشورها بر ایران باشد شرعا حرام و باطل خواهد بود.

بدیهی است کشورهای غیراستکباری و نیز کشورهای اسلامی که در حالت تخاصم با ایران قرار ندارند باید در اولویت قرار گیرند.

 

تحقق اقتصاد مقاومتی بیشتر مرهون مردم است یا دولت؟

یکی از ویژگی­های اقتصاد مقاومتی که اقتضای درون­زا بودن آن است، ویژگی مردمی بودن آن است. بدون حضور فعال مردم هیچ کاری شدنی نخواهد بود و هیچ مقاومتی بدون مردم دوام نخواهد آورد. اگر جمهوری اسلامی توانسته است حدود چهار دهه در مقابل توفانهای سهمگین حوادث استوار بماند، علاوه بر مشیت الهی، حضور فعال و ایثارگرایانه مردم در صحنه‌­های مختلف بوده است. به همین دلیل مردم در تحقق اقتصاد مقاومتی نقشی تعیین کننده و بسیار تاثیرگذار دارند. با این وجود بسیاری از امور اقتصادی در اختیار دولت است. دولت است که برنامه‌­ریزی اقتصادی را بر عهده دارد؛ دولت است که سیاست­گذاری اقتصادی را برعهده دارد؛ دولت است که منابع مالی فراوانی در اختیار دارد؛ دولت است که قدرت قانونی اداره کشور را در اختیار دارد؛ دولت است که می­تواند از هدر رفت منابع کشور جلوگیری نماید و با رانت­خواری و مفاسد اقتصادی مبارزه نماید. بدون اراده دولت­مردانِ پاک­دست و بدون ریل­‌گذاری مناسب از سوی آنها نمی­توان چندان به موفقیت اقتصاد مقاومتی در کشور خوش­بین بود. بنابراین، تعامل مثبت و هم‌­افزایی میان دولت و ملت است که می­تواند تجربه اقتصاد مقاومتی را در ایران موفقیت آمیز نماید.

                                                                                                                                                                                         https://www.tasnimnews.com

  انتشار : ۲ اسفند ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 963

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "سایت تخصصی اقتصاد مقاومتی | سواد مالی" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما